فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...
فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...

شربت ربانی - گل یا پوچ



گل یا پوچ

ساقی به نور باده برافروز جام ما...

 شربت ربانی 10

کام تشنه ی جان و لب های روزه دارتون‌ سیراب!

با ما همراه باشید....

طاهره شفائی

فاتحان

instagram.com/faatehan

instagram.com/faatehan.ir


دعای تحویل سال



از خالق عشق و نور برای همگی سالی پر از توفیق و حضور را خواستارم.

بامید فتح قله های عشق و نور .


با ارزش ترین چیز در دنیا

با ارزش ترین چیز در دنیا

faatehan@

خوب مهربون سلام


روزی فرشته‌ای از فرمان خدا سرپیچی کرد و برای پاسخ دادن به عمل اشتباهش در مقابل تخت قضاوت احضار شد. 


فرشته از خداوند تقاضای بخشش کرد.

 خداوند با مهربانی نگاهی به فرشته انداخت و فرمود:

 ”من تو را تنبیه نمی‌کنم، ولی تو باید کفاره گناهت را بپردازی. کاری را به تو محول می‌کنم، به زمین برو و باارزش‌ترین چیز دنیا را برای من بیاور“.


 فرشته خوشحال از اینکه فرصتی برای بخشوده شدن دارد به سرعت به سمت  زمین رفت. 


سال‌ها در روی زمین به دنبال باارزش‌ترین چیز دنیا گشت. 


روزی به یک میدان جنگ رسید، سرباز جوانی را یافت که به سختی زخمی شده بود مرد جوان در دفاع از کشورش با‌ شجاعت جنگیده بود و حالا در حال مردن بود فرشته آخرین قطره از خون سرباز را برداشت و با سرعت به بهشت بازگشت. 


خداوند فرمود: ”به راستی چیزی که تو آورده‌ای باارزش است. سربازی که زندگی‌اش را برای کشورش می‌دهد، برای من خیلی عزیز است، ولی برگرد و بیشتر بگرد“. 


فرشته به زمین بازگشت وبه جست‌وجوی خود ادامه داد. سالیان دراز در شهرها، جنگل‌ها و دشت‌ها گردش کرد. سرانجام روزی در بیمارستان بزرگ پرستاری را دید که بر اثر یک بیماری در حال مرگ بود. 


پرستار از افرادی مراقبت کرده بود که این بیماری را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بود که مقاومتش را از دست داده بود. پرستار رنگ پریده در تختخواب سفری خود خوابیده بود و نفس نفس می‌زد. 


در حالی که پرستار نفس‌های آخرش را می‌کشید، فرشته آخرین نفس پرستار را برداشت و به سرعت به سمت بهشت رفت. و به خداوند گفت: ”خداوندا! مطمئناً آخرین نفس این پرستار فداکار باارزشمندترین چیز در دنیا است. 


خداوند پاسخ داد: این نفس چیز باارزشی است. کسی که زندگی‌اش را برای دیگران می‌دهد. یقیناً از نظر من باارزش است. ولی برگرد و دوباره بِگرد فرشته برای جست‌وجوی دوباره به زمین بازگشت و سالیان زیادی گردش کرد. 


شبی مرد شروری را که بر اسبی سوار بود در جنگل یافت. مرد به شمشیر و نیزه مجهز بود. او می‌خواست از نگهبان جنگل انتقام بگیرد. مرد به کلبه کوچکی که جنگلبان و خانواده‌اش در آن زندگی می‌کردند، رسید. نور از پنجره بیرون می‌زد. 

مرد شرور از اسب پائین آمد و از پنجره، داخل کلبه را با دقت نگاه کرد. 


زن جنگلبان را دید که پسرش را می‌خواباند، و صدای او را که به فرزندش دعای شب را یاد می‌داد، شنید چیزی درون قلب سخت مرد، ذوب شد. آیا دوران کودکی خودش را به یاد آورده بود.

چشمان مرد پر از اشک شده بود و همانجا از رفتار و نیت زشت پشیمان شد و توبه کرد.


فرشته قطره‌ای اشک از چشم مرد برداشت و به سمت بهشت پرواز کرد.خداوند فرمود: ”این قطره اشک باارزش‌ترین چیز در دنیا است

 برای اینکه این اشک آدمی است که توبه کرده و توبه درهای بهشت را باز می‌کند“. 


خوبان مهربون!

چه قشنگه که داریم به قربانی کردن نفس و عید بزرگ قربان نزدیک میشیم، شب عرفه و روز عرفه شناخت خوب و اصیل خودمون و خدای خودمون

چه خوبه خلوت عاشقانه داشته باشیم:

⬅️نکنه حقهایی و ضایع کرده باشیم و حواسمون نیست؟!

⬅️نکنه قضاوتهای اشتباهی کرده باشیم و ... حواسمون نیست؟!

⬅️نکنه دلهایی شکسته باشیم و همچنان تو دلشکستگی باشن؟!


زندگی خیلی کوتاهه و فرصت خیلی کم

پس...


طاهره شفائی 

faatehan@

Instagram.com/faatehan

                              

رشد


خوب مهربون سلام 

صبح که از خواب بلند میشیم و میبینیم جوانه ای تو

 گلدان دراومده، چه حسی داریم؟ از همه راهی که طی کرده باخبریم؟

اینکه چطور تو دل خاک سختی های زیادی کشیده تا به حالت غایی خودش که گل یا میوه یا هر چه دیگه است برسه .

اگر این دانه میتونست صحبت کنه و ما از او میپرسیدیم کی لذت بردی ؟ 

کی خوشحال بودی؟

کی آرامش داشتی ؟ 


میگفت : وقتی داشتم رشد میکردم، قد می‌کشیدیم، بالنده شم... 

پس... 
ممنون مراقبمی، تا برویم و ببالم 

طاهره شفائی