فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...
فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...

97/10/14 ( به روایت تصویر)

قصه ۱۴ دی به روایت تصویر

از شروع اولین روز ماه دی با کلی پیام محبت تبریک و هدایای سراسر مهر دلشادتر شدم


تا این هفته روز کلاس بخاطر کمک به جستجوی خویشتن عزیزی که قرعه صندلی داغ بنامش افتاده بود

 کلاس تا ۹.۵ شب طول کشید، هنگام خروج از اتاقِ آموزش دو عزیزی که دوره های قبلی تحلیل در خدمتشون بودم و خواهرانشون رو در دوره جدید ثبت نام کرده بودند، ایستاده در سالن دیدم که با نگاهشون منو دنبال میکردن

پس از سلام و احوالپرسی گفتم، سوال دارید: با نگاهی معصومانه به نشانه تایید؛ سر و گردنی دلبرانه خم کردن...

بسمت اتاق رفتیم و مشغول صحبت که حدود ۱۰ نفری فشفه بدست و ... ادامه ماجرا ....

بندگان خدا از قبل از ساعت ۸ شب منتظر و مرتب تماس و گزارش با مامور مخفی های بالا که کلاس تموم شد!!! بییییاییم ...


همراهان خوب و مهربونم در مسیر نور برای سیمرغ شدن و  فاتحان قاف عشق از حضور و بودن همتون خیلی شاکر و ممنونم