فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...
فاتحان

فاتحان

با فتح لحظات امروز ، فاتح لحظات فردا شیم...

صبور باش ، به نخ میرسه ولی پاره نمیشه

صبور باش ، به نخ میرسه ولی پاره نمیشه 

@faatehan

خوب مهربون سلام 


از بیمارستان برگشته بودیم و گفته بودند شکر خدا جراحی موفقیت آمیز بوده...

جراحی قلب بابا !

یکسالی بود که تلاش می کردیم کار به جراحی نکشه ، این آخری ها پرخطر شده بود و هر لحظه ممکن بود صدای خوشگل تاپ تاپ قلبش...

بابا پلاکت خونشون پایینه و با هر جراحت و بریدگی خونریزی دیر و سخت بند میاد ،طبق نظر پزشک و موافقت همه قرار شد بستری شن و کارای اولیه عمل ...

دست بر قضا از وقتی بستری شدن روز به روز پلاکت پایینتر میومد و جای تعجب برای همه!

بابا مثل همیشه خوش روحیه ، خندون و شوخ این جمله معروفشون و میگفتن که :

درست میشه ،صبور باشید به نخ می رسه ولی پاره نمیشه 

همه چی دست اوستا کریمه 


هفته اول گذشت و شد هفته دوم ، بابا مثل یه ناجی می رفت تو بخشها به همه روحیه می داد و تا می تونست تلفنی و حضوری کار همه رو راه میانداخت.

اواخر هفته دوم بود که هیچکس نمی دونست چی قراره بشه و پزشکا هم سکوت کرده بودند، بابا با لبخند همیشگی گفت بعد از شهادت خانم زهرا (س)روز یکشنبه تاریخ عمله وخیالتون راحت میرم و برمیگردم 

با تعجب گفتیم دکترا گفتن ؟!

گفت: نه خودم میدونم 


رفتیم پیش پزشکا،بازم سکوت گفتن باید ببینیم کمیسیون پزشکی چه نظری میدن.


بابا همیشه ارادت خیلی خاص و ویژه به خانم زهرا(س) داشتن و دارن،همیشه میگن ممنونتم خانم ،هرچی داریم از وجود شماست.

درست همونی که خودشون گفته بودن شد،یکشنبه بعد از شهادت خانم زهرا(س)

عمل سنگین و پرخطر با وجود پلاکت پایین


گفتن به حضور ما نیازی نیست و جراحی خوب بوده ، تا سه روز دیگه وضعیت مشخص میشه.


برگشتیم خونه. 

شب شده بود، رفتم سر نماز تا خلوتی با محبوب داشته باشم  که یکباره انگاری بند دلم داشت پاره میشد ، سر به سجده بردم و قرآن و بغل کرده بودم تا وجودم آروم شه،ازلطیف مهربون خواستم که باهام حرف بزنه ، قرآن و باز کردم 


 ما به ایوب ، خانواده اش و مثل آن را برگرداندیم ، تا رحمتی از سوی ما و یادآوری برای عبادت کنندگان باشد (انبیا 83) 


دل تو دلم نبود ، سر سجاده زنگ زدم مراقبت های ویژه ...


بله ! شکر و شکر و به اندازه کل هستی شکر ، لطیف مهربون بابا رو دوباره به ما هدیه کرده بود،میرن و برمیگردن ...

اشک می ریختم و سجده شکر و یاد حرف بابا ، که همیشه تو همه سختی ها و مسیرهای صعب العبور زندگی میگن : 

صبور باش ، به نخ میرسه ، ولی پاره نمیشه 

یا زهرا (س) ، خانم خیلی ممنونتونیم 


دوستت دارم بابایی جون مهربون دوست داشتنی و دریا دلم

عاشقا عیدتون مبارک 

یا علی(ع) ✋


طاهره شفائی

@faatehan

Instagram.com/faatehan