✳️ گوهر درون
@faatehan
خوب مهربون سلام
٣٠ سالی بود که کنار جاده گدایی میکرد، روزی رهگذری از کنار او می گذشت، طبق عادت همیشه کاسه خود را دراز کرد و گفت : بده در راه خدا...
رهگذر گفت : ببخش، چیزی ندارم که بهت بدم؟
آنگاه از گدا پرسید : اون چیه که رویش نشسته ای ؟؟
گدا پاسخ داد: هـیچی یک صندوق قدیمی! از وقتیکه یادم می آید ، روی همین صندوق نشسته ام .
رهگذر پرسید : آیا تاکنون داخل صندوق رو دیده ای؟
گدا جواب داد: نه !!
برای چه داخلشو ببینم ؟؟
آخه میدونم دیگه، تو این صندوق هیچ چی نیست!
رهگذر اصرار کرد: چه عیبی داره
نگاهی به داخل صندوق بندازی...
گدا کنجکاو شد و سعی کرد در صندوقو باز کنه، ناگهان باحیرت و ناباوری و شادمانی دید که صندوقش پر از جواهره...
آره خوب مهربون!
خیلی وقت ها، ما اینقدر مشغول مسایل بیرونی هستیم و برای رسیدن به خواسته هامون در طلب از دیگران، که یادمون میره به نزدیکترین و بهترین چیزی که وجود داره، توجه کنیم.
گوهر درون!
چیزی که از همه به ما نزدیکتره و مرتب در حال یادآوری کردن توانایی های عالی و ثروت غنی وجود ِو چشمه های آرامش و ژرفیه که در درون می جوشه...
وقتش نرسیده یه نگاهی به صندوقمون بندازیم؟! ☺️
پس...
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
طاهره شفائی
@faatehan
www.faatehan.ir
www.instagram.com/faatehan
✳️شور و نور
@faatehan
خوب مهربون سلام
من عاشق شمع و شمع بازیم
تا فرصت گیر میارم ، خونه رو شمع بارون میکنم و نور باورن
خیلی کِیف میده آخه!
پُِر شور میشه آدم باهاش
داشتم فکر میکردم، چه رازی مگه تو شمع هست،که همه دوستش دارن و اینقدر دوست داشتنیه! همه جا هستش و همه دوست دارن که باشه
آره! اونا با عشق، بی منت
با لبخند، با رضایت
میسوزند و با همه وجودشان میخوان که همه جا رو پر کنن از :
شور و نوا
نور و ندا
پس راز شمع اینه...
شور و نور !
چه خوب میشه که ما هم مثل شمع باشیم پر کنیم همه جا رو پر از نور و ندا...
طاهره شفائی
@faatehan
www.faatehan.ir
✳️بهمن و "بَه من"
@faatehan
خوب مهربون سلام
داشتم تقویمو نگاه میکردم
دیدم بهمن هم داره تموم میشه ها
آخر سال شده ها!
معمولا پایان سال شرکتها، حسابهاشانو چک میکنن و میبندن،آدمها خونه تکونی ها رو شروع میکنن و...
ما چی؟
دل تکونی رو شروع کردیم؟
وقتی داریم پرونده ساِلمونو ورق میزنیم، به بهمن که میرسیم، اینقدر خوب هست که بگیم :
آخ جون! به به!
َ"بَه من" ...
طاهره شفائی
@faatehan
www.faatehan.ir
✳️پاس بده!
@faatehan
خوب مهربون سلام
چرا بعضی از ما از اینکه نردبان ترقی دیگران باشیم واهمه داریم؟!
چرا می ترسیم طنابی برای فرو افتاده ای بندازیم؟
نکنه میترسیم از اینکه یه وقت ما رو پایین بکشن؟!
مگر نه اینکه خود ما، الان بر سر این دیواری که نشستیم
چه مهربونهایی برامون قلاب گرفتن
پا روی شانه اشون گذاشتیم
نردبونمون شدن، طنابی انداختن، و یا نه بالمون شدن؟!
یه بازی خوبی هست که خیلی دوستش دارم،آدم کُلی کیف میکنه تو این بازی
"پاس بدیم و بریم "
بازیکن هایی که زیاد پاس میدن، معمولا بزرگترین گل زنِ تیم هستند،چه جوری؟
اینطوری که وقتی پاس میدیم، همه تیم دوست دارن این محبت و جبران کنن، واسه همینم همشون دنبال فرصتن که به ما پاس بدن.
و...
✅بیا،ما هم بذر مهر بکاریم و بریم
✅تا میتونیم خوبی کنیم و مهربون باشیم
✅بیا، ما هم تا میتونیم پاس بدیم وبریم...
نترسید کسی شما را پایین نمیکشه، تاوقتی که دستاتون به سرانگشتانِ نازک خورشید؛گره خورده باشه!
من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد!
طاهره شفائی
@faatehan
www.faatehan.ir
✳️مدادهای رنگی
@faatehan
خوب مهربون سلام
داشتم وسایلم و مرتب میکردم،چشمم به مداد رنگی هام افتاد، دیدم قصه زندگی ما آدمها هم مثل این مداد رنگی هاست، جورواجور و با رنگ ها و طعم های مختلف : تلخ و شیرین، اشک و لبخند ، موفقیت و شکست و...
هر کسی ، مثل مدادها، قصه ای مینویسه تا تموم شه، آدمها میرن و قصه ها میمونن
آره خوب مهربون!
تا مدادمون تموم نشده و تا قصه امون به سر نرسیده ، با کدوم رنگ داریم قصه رو مینویسیم؟
چه خوبه با مدادهای رنگی، نقشی از عشق بکشیم، لبخندی به لبانی ؛ دلهای زیادی و تو این قصه شاد کنیم و گرم. اونوقت ردی از عشق میگذاریم و...
طاهره شفائی
@faatehan
www.faatehan.ir